نویسنده: نعیم قاسم
مترجم: محمد مهدی شریعتمدار


 
شرایط جنگ لبنان که در سال 1985 آغاز و در سال 1990 به پایان رسید، به فقدان کنترل مرکزی دولت انجامید و حتی به تقسیم آن به دو قدرت در میان سال های 1988 و 1990 منجر شد. توزیع قدرت بین نیروهای حزبی و میلیشیاها در مناطق مختلف یکی از نتایج این وضعیت بود که در دامن این نیروها، گروه های بسیاری رشد کرد که هر یک دارای محاسبات و شیوه های عملی خاص خود بود.
به رغم ایجاد نیروهای مشترک در چارچوب جنبش ملی در منطقه ای که اصطلاحاً منطقه بیروت غربی نام گرفت و زمینه ای برای حضور مسلمانان و سازمان آزادی بخش فلسطین بود و نیز ایجاد «نیروهای لبنانی» در جایی که اصطلاحاً منطقه بیروت شرقی نام گرفت و زمینه حضور مسیحیان، حزب «احرار» و «پاسداران کاج» و مانند آن را فراهم آورد، با این همه، رفتار هر مجموعه یا حزب در هر یک از دو منطقه، لزوماً به مفهوم پایبندی و تعهد همگان به آن رفتار نبود و لذا مسئولیت هر اقدامی، بر عهده یک گروه و بدون ارتباط با سایرین قرار می گرفت. در چنین وضعی، هیچ چیزی نمی توانست بازگو کننده رفتار جزئی یا کلی گروهی در زمانی معین باشد، چرا که تعدد مراکز قدرت و پیچیدگی روابط میان احزاب و نیروها و نبود مرجع واحد و متمرکز، همه عواملی بود که به پیدا شدن حوادث بسیاری انجامید که نتیجه طبیعی عرصه پرتنشی بود که فعالیت طیف های سیاسی مختلف و همه گونه حضور نظامی و امنیتی را شاهد بود.
از جمله این حوادث، استفاده از شیوه آدم ربایی بود که مسائل مختلفی در حاشیه آن بروز کرد:
1- سلسله عملیات آدم ربایی از آغاز جنگ لبنان تا پایان آن ادامه یافت. در ژوئن 1975 رئیس کارکنان برنامه ریزی هیأت کمک های نظامی آمریکا به نام کلنل ارنست مورگان و در ژوئیه 1976 سه تبعه فرانسه که از نگبهانان سفارت آن کشور در غرب بیروت بودند و در دسامبر 1988 سه نفر از سربازان گردان ایرلندی در جنوب لبنان و در آگوست سال 1991 یک فرانسوی به نام جروم لیرو ربوده شدند. در همین فاصله زمانی و بنا به گزارش روزنامه لبنانی العمل از تحقیقی که با عنوان «بهای جنگ» انجام شده است، بیش از 75 عملیات آدم ربایی انجام شد (1) که بیش از یکصد گروگان از ملیت های مختلف را دربر گرفت.
2- ربوده شدگان دارای تابعیت آمریکا، فرانسه، شوروی (سابق)، ایتالیا، انگلیس، سوئیس، ایرلند، هلند، اسپانیا، نروژ، سوئد، آلمان، بلژیک، ایران، هند، قبرس، اردن، کویت، عراق، لیبی و سعودی (2) بوده اند.
این تنوع گسترده ناشی از تعدد و کثرت طرف هایی است که دست اندر کار عملیات آدم ربایی بوده اند و انگیزه ها و توجیهات اقدام های آنان را متفاوت ساخته است.
3- طرف های رباینده نیز متنوع و شامل افراد و سازمان های مختلف بوده است. به دیگر سخن، بعضی از عملیات آدم ربایی فردی و بعضی دیگر با انگیزه های سیاسی خاص بوده است. و در عین حال، عملیات سازمان یافته، غلبه دارد.
در برخی از عملیات، طرف های رباینده، از طریق بیانیه هایی که بدین منظور و برای تبیین اهداف خود از آدم ربایی صادر می کردند، خود را معرفی می کردند و در بعضی دیگر، هویت ربایندگان مجهول باقی می ماند. از جمله اقدامات آدم ربایی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- استفان ژاکمه نماینده کمیته بین المللی صلیب سرخ در صیدا در عملیاتی که برادر یکی از افراد مقاومت ملی لبنان به نام نعمه شریف هاشم انجام داد، ربوده شد. نعمه شریف هاشم از سوی نیروهای اشغالگر در منطقه زراریه در مارس 1985 بازداشت شد، اما اشغالگران بعداً منکر حضور وی در بازداشتگاه های خود شدند. به همین دلیل، برادر وی این شیوه را برای جلب نظر افکار عمومی بین المللی و به ویژه صلیب سرخ جهانی، به منظور اطلاع از سرنوشت برادر خود (3) به کارگرفت. چند روز پس از این اقدام نماینده صلیب سرخ آزاد شد.
- «سازمان اقدام سوسیالیستی انقلابی» مسئولیت خود در ربودن کلنل آمریکایی ارنست مورگان (4) و آمادگی خود را برای آزاد سازی وی در مقابل دریافت غذا و پوشاک و مصالح ساختمانی برای محله المسلخ از بخش کرنتینا واقع در منطقه شرقی بیروت اعلام داشت.
- «گروه های انقلابی مسلح لبنان» رئیس مرکز فرهنگی فرانسه در طرابلس به نام ژل سدنی پیرول را ربوده، شرط رهایی وی را آزادی فوری عبدالقادر سعدی که در فرانسه در باز داشت به سر می برد، اعلام کرد. (5)
- «سازمان جهاد اسلامی» مسئولیت خود را در ربودن تعدادی از آمریکایی ها، فرانسویان و انگلیسی ها اعلام داشت. این سازمان، سرآمد سایر گروه ها در عملیات آدم ربایی است و انگیزه های اقدامات خود را در بیانیه ای طولانی که به روزنامه نگار انگلیسی جان مک کارتی در هنگام آزاد سازی وی تسلیم داشت، تبیین نمود. در این بیانیه که خطاب به خاویر پرز د کوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل متحد تنظیم شده بود و از سوی مقر ملل متحد در ژنو توزیع شد، آمده بود: «مسأله گروگان ها و بازداشت شدگان در جهان، یکی از نتایج رویارویی میان ما و نیروهای استکبار جهانی و در مقدمه آنها آمریکا ام الفساد جهان و جرثومه آن اسرائیل است»، «لذا مسأله گروگان ها را می توان واکنش مجاهدان مسلمان به آن اقدامات و تلاشی برای رهایی مجاهدان بازداشت شده ما تلقی کرد که تا زمان ادامه آن اقدامات، تداوم خواهد یافت و این ناشی از ایمان و اعتقاد ما به ضرورت اقدام برای رهایی مجاهدان ما از زندان های فلسطین اشغالی و اروپا و حل مسأله گروگان های موجود نزد ماست.» (6) این سازمان هم چنین اعتراض خود را به سیاست های اعمال شده آمریکا، انگلستان و فرانسه و حمایت آنها از اسرائیل بیان داشته است.
- «سازمان عدالت انقلابی» یا «سازمان قضاوت انقلابی» همه مسئولیت خود را در ربودن چهار روزنامه نگار فرانسوی پذیرفت و اعلام داشت که این اقدام «هشداری به دولت فرانسه و انگیزه ای برای تفکر و تأمل ملت فرانسه، به منظور متوقف کردن همه تدابیر و اقدامات فرانسه در لبنان و پایان دادن به هر گونه دخالت نظامی یا سیاسی در امور لبنان است.» (7)
- «سازمان مستضعفان جهان» چهار یهودی لبنانی را ربوده، آمادگی خود را برای مبادله آنان با بازداشت شدگان زندان شهر «خیام» در جنوب لبنان که در اختیار گروه لحد از مزدوران اسرائیل بود، اعلام داشت. (8)
- «سازمان جهاد اسلامی برای آزاد سازی فلسطین» در نخستین بیانیه خود، ضمن بیان سیاست های سازمان، مسئولیت خود را در ربودن چهار آمریکایی «به منظور گشودن راه جهاد علیه دشمن اصلی ملت های اسلامی و به ویژه ملت مظلوم فلسطین» اعلام داشت و افزود که ربوده شدگان «در اجرای توطئه های آمریکا در پوشش تدریس در دانشکده بیروت» فعالیت می کردند. (9)
- «نیروهای لبنان» وابسته به حزب «کتائب» یا فالانژیست های لبنان نیز چهار دیپلمات ایرانی را که در میان آنان دبیر اول سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت (10) بود، در هنگام عبور از مانع «برباره» در جاده ساحلی میان بیروت و طرابلس ربودند و تاکنون از سرنوشت آنان خبری در دست نیست.
- «سازمان آزادی بخش اسلامی، نیروهای خالدبن الولید، بخش بیروت» (11) نیز مسئولیت خود را در ربودن چهار تبعه شوروی (سابق) اعلام و در بیانیه خود «پایان دادن به تجاوز گستاخانه علیه طرابلس مسلمان» را به عنوان شرط رهایی آنان اعلام داشت و حدوداً یک ماه پس از آن، آنان را آزاد کرد.
- سازمان های دیگری نیز مسئولیت خود را در عملیات آدم ربایی اعلام داشتند.
«سازمان مجاهدان برای آزادی» که دو تبعه آلمان را برای رهایی محمد علی حمادی که در آلمان در بازداشت به سر می برد، ربودند و «سازمان گروه های انقلابی رزمنده» که مسئولیت ربودن دبیر دوم سفارت کره جنوبی در لبنان را بر عهده گرفت و (12)...
از آنچه ذکر شد و از لا به لای بیانیه های صادر شده در روزنامه ها روشن می شود که عملیات آدم ربایی، نمایانگر واکنش در برابر یک طرف بین المللی مانند آمریکا، انگلستان یا فرانسه... و در اعتراض به سیاست های آن و در تلاش برای اعمال فشار بر آن است. تلاش برای مبادله با زندانیان در بعضی از کشورها، اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی یا مسئولان بازداشتگاه خیام به سود بعضی از بازداشت شدگان، اعمال فشار داخلی در لبنان یا اعلام اعتراض به نقش یک کشور در داخل لبنان، از دیگر انگیزه های اعلام شده است. این عملیات منجر به پیدایش روش و شیوه ای شد که طرف های اقدام کننده به گونه ای سری آن را به کار گرفته اند و این ناشی از نابرابری میان آنها و طرف های هدف این اقدامات و نیز تلاش برای واداشتن آنها به عقب نشینی یا پذیرش مطالبات ربایندگان است.
هم چنین روشن می شود که بعضی از این گروه های اقدام کننده دارای گرایش اسلامی بوده اند و این را در بیانیه های خود اعلام داشته اند. با این همه، تعهد اسلامی این گروه ها نباید به معنی مسئولیت حزب الله در مورد آنها یا اقداماتشان تلقی شود، چرا که حزب الله دارای فعالیت های آشکار، رویکردهای روشن، مقاومت علنی و رهبران شناخته شده ای است. صرف نظر از دیدگاه حزب الله در مورد شیوه آدم ربایی و نیز گفت وگو و مجادله موجود که در یک سوی آن، گروهی خواستار بررسی عللی است که به پیدایش این نتایج انجامیده است و گروه دیگر به نتایج توجه می کند و آنها را بدون توجه به علت ها محکوم می سازد، حزب الله نه ارتباطی با این حوادث داشته و نه مسئول آن بوده است. حزب الله موضع خود را در این زمینه بارها اعلام داشته و دیدگاه خود را درباره این مسأله در بیانیه تفصیلی خود آورده است. در این بیانیه چنین آمده است:
«تلاش برای ایراد اتهام به حزب الله در موضوع خارجیان بازداشت شده و فریبکاری و سرپوش گذاشتن بر علل واقعی این مسأله، دیگر سودی برای حاکمان آمریکا ندارد. امروز همه می دانند که چه طرف هایی مسئولیت خود را در این مسأله اعلام و همه علل این مسأله را درک می کنند. این هیأت حاکمه آمریکا بود که با سرپوش گذاشتن و حمایت از جنایت هایی که رژیم صهیونیستی در حق مردم مستضعف ما در فلسطین، جبل عامل و جولان انجام می دهد، از شیوه بازداشت و به گروگان گرفتن غیر نظامیان عملاً پشتیبانی کرده است. تأیید آمریکا از اقدامات هم پیمانان خود در لبنان نیز عامل دیگری است. هنوز سرنوشت هزاران ربوده شده مسلمان که به دست ارتش «یرزه» در دوران ریاست جمهوری امین جمیل بازداشت شدند، نامعلوم است و سرنوشت دیپلمات های ایرانی و کسانی که به دست نیروهای لبنانی (فالانژیست ها) ربوده شدند، در پرده ای از ابهام قرار دارد. لذا هیأت حاکمه آمریکا باید مسئولیت همه این اقدامات و این روش را بر عهده بگیرد. هم چنین شیوه بازداشت غیر نظامیان و ربودن بی گناهان و ارتکاب قتل عام در حق آنان، روشی است که رژیم صهیونیستی بر پایه آن بنا نهاده شده و هنوز هم این روش ادامه دارد. ربودن شیخ مجاهد عبدالکریم عبید از منزل خود، تنها نمونه ای بارز از این روش صهیونیستی است که هیأت حاکمه آمریکایی می کوشد، بر آن سرپوش بگذارد و از رژیم صهیونیستی حمایت کرده، همه ابزارهای قتل و جنایت را در اختیار آن بگذارد.
حزب الله که بارها تأکید داشته است که هیچ رابطه دور یا نزدیکی با موضوع بیگانگان بازداشت شده ندارد، هیأت حاکمه آمریکا را مسئول تداوم این مسأله می داند و افکار عمومی آمریکا و همه رسانه های جهانی و سازمان های بین المللی را به پذیرش مسئولیت خود در اعمال فشار بر دولت آمریکا فرا می خواند تا آن دولت، از راه اقدام به رهایی گروگان ها و ربوده شدگان لبنانی، فلسطینی و ایرانی از زندان های دشمن صهیونیستی و مزدوران آن و زندان های هم پیمانان آمریکا در منطقه، نیت و اراده خود را بر پایان دادن به این مسأله به روش صلح آمیز نشان دهد. دولت آمریکا هم چنین مسئول پیچیده شدن این موضوع به هر شکل ممکن است، چرا که به ویژه پس از تلاش های جمهوری اسلامی ایران و سوریه برای رهایی آمریکایی ها که گامی در راه پایان دادن به مسأله بازداشت شدگان و گروگان ها بود، اینک توپ در زمین آمریکاست. ما بر ضرورت توجه رسانه ها به مسأله بازداشت شدگان لبنانی، فلسطینی و ایرانی مانند توجه به بازداشت شدگان بیگانه و محکومیت روشی که آمریکا و هم پیمانان آن، از راه حمایت از صهیونیست ها، ارتش یرزه و نیروهای لبنانی آغازگر آن بودند، تأکید می کنیم تا این شیوه مخالف با عرف ها و قوانین بین المللی، حقی انسانی و مشروع برای زیان دیدگان از اجرای آن توسط دیگران تلقی نشود.» (13)
در هر حال، این پرونده در پایان سال 1991، با رهاسازی آخرین گروگان ها و بازداشت شدگان غربی در لبنان بسته شد، پرونده ای که یکی از زاییده های جنگ لبنان بود و انگیزه ها و بازتاب های آن نیز- به استثنای روشن نشدن سرنوشت چهار دیپلمات ایران و باقی ماندن اسیران و بازداشت شدگان لبنانی و فلسطینی در زندان های اسرائیل به پایان خود رسید.
اصرار انفرادی دولت آمریکا بر باز گشودن پرونده در این مرحله و پس از گذشت بیش از ده سال از بسته شدن آن و ایراد اتهام به حزب الله با هدف اعمال فشار بر این حزب و واداشتن آن به امتیاز دهی صورت می گیرد تا تعهداتی در قبال اسرائیل، برحزب الله تحمیل شود، در حالی که دولت آمریکا هیچ دلیلی برای این اتهام سیاسی و غیر قانونی خود ندارد و هرگز به نتیجه ای در این زمینه دست نخواهد یافت.

پی نوشت ها :

1- روزنامه لبنانی العمل در شماره مورخ 22 ژانویه 1989 آورده است که عملیات آدم ربایی به 75 مورد بالغ شده که 98 گروگان را در بر گرفته است. این روزنامه، حملات آدم ربایی را با ذکر نام ربوده شدگان و ملیت آنها - و از جمله آنهایی که در این بخش ذکر شده اند - و تاریخ و سرانجام آدم ربایی (آزادی، قتل یا مبادله) و نام گروه رباینده تفکیک کرده است. ربودن جیروم تبعه فرانسوی را روزنامه السفیر در تاریخ 1991 پس از گزارش روزنامه العمل - ذکر کرده است.
2- نگاه کنید به روزنامه العمل.
3- السفیر، 22 آگوست 1985.
4- روزنامه العمل.
5- روزنامه العمل.
6- النهار، 13 آگوست 1991.
7- النهار، 15/ 3/ 1986.
8- النهار، 18/ 11/ 1985.
9- النهار، 29/ 1/ 1987.
10- این عملیات در ژوئیه 1982 صورت گرفت. (روزنامه العمل).
11- النهار، 31/ 10/ 1985.
12- روزنامه العمل.
13- روزنامه الدیار، 4 مه 1990 و هفته نامه العهد (الانتقاد)، شماره 306 از سال ششم.

منبع: قاسم، نعیم؛ (1383)، حزب الله لبنان: خط مشی، گذشته و آینده آن؛ ترجمه محمد مهدی شریعتمدار؛ تهران: اطلاعات، چاپ سوم